کد خبر: ۸۴۹۰۲۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

نماینده بابل: اهالی قلم پیام آوران سعادت بشریت هستند  

نماینده بابل در پیامی نوشت: بی شک اهالی وادی قلم، پیام آوران سعادت بشریت هستند. 

به گزارش بولتن نیوز احمد فاطمی نماینده مردم بابل در مجلس شورای اسلامی در پیامی به مناسبت روز قلم نوشت: 
 
بسم الله الرحمن الرحیم 
«ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ» 
 
عشق قلم می‌زند و قلم نقش عشق را. 
عشق آفریننده و محرک است و قلم ابزاری‌است برای تحریر آنچه از عشق می‌تراود. 
قلم امانت آدم و زبان خداست. 
قسم به نخستین خطی که از نگاه قلم تا افق ناپیدای آفرینش کشیده شد، دوست بدارید قلمی را که درد می‌کند و جبر زمانه دست و بالش را بسته است اما با جوهره‌ی وجودش تا آخرین لحظه بی مزد و منت برایتان نقش خیال می‌زند. 
 
بی شک اهالی وادی قلم، پیام آوران سعادت بشریت هستند، فرهیختگانی که از رویش واژگان آنها خواب جاودانگی یک ملت تعبیر می‌شود و از تراوشات قلمشان تقدیر بزرگی یک جامعه رقم می‌خورد. 
قلم رشته‌ی پیوند زمان و مکان در طول تاریخ است، از قرآن و نهج‌البلاغه تا اوستا و انجیل و . . . رازدار خزانه‌ی دانش بشریت بوده و تجربه قرن‌ها و دوران‌های مختلف را در سینه‌ی خود محفوظ و محترم داشته است. 
 
اینجانب روز قلم را بر وارثان لوح و صاحبان قلم، اساتید و فرهیختگانی که حرمت قلم را با به دوش کشیدن بار آزادگی و شرافت پاسبانی می‌کنند تبریک می‌گویم. 
و اما  
کَس چو حافظ نگُشاد از رخِ اندیشه نقاب 
تا سَر زلف سخن را به قلم شانه زدند. 
پیروز و سربلند باشید.

برچسب ها: بابل ، نماینده

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
محمد مهدی جعفریان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۱۳ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۵
0
0
بنام خدا.
«قلم توتم من است، توتم ماست. به قلمم سوگند، به خون سیاهی که از حلقومش می‌چکد سوگند، به رشحه خونی که از زبانش میتراود سوگند، به ضجه‌های دردی که از سینه‌اش بر می‌آید سوگند… که توتم مقدسم را نمی‌فروشم، نمی‌کشم، گوشت و خونش را نمی‌خورم، به دست زورش تسلیم نمی‌کنم، به کیسه زرش نمی‌بخشم، به سر انگشت تزویرش نمی‌سپارم. دستم را قلم می‌کنم و قلمم را از دست نمی‌گذارم، چشم‌هایم را کور می‌کنم، گوش‌هایم را کر می‌کنم، پا‌هایم را می‌شکنم، انگشتم را بند بند می‌برم، سینه‌ام را می‌شکافم، قلبم را می‌کشم، حتی زبانم را می‌برم و لبم را می‌دوزم… اما قلمم را به بیگانه نمی‌دهم. به جان او سوگند که جان را فدیه‌اش می‌کنم، اسماعیلم را قربانیش می‌کنم، به خون سیاه او سوگند که در غدیر خون سرخم غوطه می‌خورم، به فرمان او، هر جا مرا بخواند، هر جا مرا براند، در طاعتش درنگ نمی‌کنم. قلم توتم من است؛ ‌امانت روح القدس من است، ودیعه مریم پاک من است، صلیب مقدس من است. در وفای او، اسیر قیصر نمی‌شوم، زرخرید‌یهود نمی‌شوم، تسلیم فریسان نمی‌شوم. بگذار بر قامت بلند و راستین و استوار قلمم به صلیبم کشند، به چهار می‌خم کوبند، تا او که استوانه حیاتم بوده است، صلیب مرگم شود، شاهد رسالتم گردد، گواه شهادتم باشد تا خدا ببیند که به نامجویی، بر قلمم بالا نرفته‌ام، تا خلق بداند که به کامجویی بر سفره گوشت حرام توتمم ننشسته ام… هر کسی را، هر قبیله‌ای را توتمی است؛ توتم من، توتم قبیله من قلم است. قلم زبان خدا است، قلم‌امانت آدم است، ودیعه عشق است. هر کسی توتمی دارد. و قلم توتم من است و قلم توتم ما است...» معلم شهید دکتر علی شریعتی
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین